رسیدگی به ایرادات مشتری

رسیدگی به ایرادات مشتری

یکی از مهم‌‌ترین دغدغه‌‌های فروشنده‌‌ها رسیدگی به ایرادات مشتری است. اگر شما فرایند فروش ارتباطی شامل ایجاد رابطه، تشخیص نیاز و ارائه راه‌‌حل را به درستی انجام داده باشید، احتمالاً مشتری ایرادی از محصول شما نخواهد گرفت. چون مشتری به شما اعتماد کرده، نیازش را به شما گفته، و شما دقیقاً بر اساس نیازش به او راه حل یا محصولی ارائه داده‌‌اید. اما به هر حال ممکن است مشتری از شما ایراد بگیرد.

چه می‌‌شود اگر شما بهترین راه‌‌حل را برای حل مشکل مشتری به او بدهید، اما او از شما ایراد بگیرد؟ نگران نباشید، دنیا به پایان نرسیده است. غالباً ایراد، نشانه علاقه است. چطور باید نصب کنم؟ آیا با دیگر نرم افزارهای من یکپارچه می شود؟ چقدر طول می‌‌کشد یاد بگیرم؟ این نشان می‌‌دهد که به راه‌‌حل ما علاقه‌‌مند است. پس ایراد گرفتن لزوماً چیز بدی نیست.

ما در این مقاله به انواع و روش‌‌های رسیدگی به ایرادات مشتری (Objection Handling) می‌‌پردازیم.

انواع ایرادات مشتری

ایرادات مشتری به دو دسته کلی تقسیم می‌‌شوند:

ایراد به ارزش‌‌ها

جایی که خریدار به ارزش، قیمت و مفید بودن راه حلی که شما می‌‌فروشید شک می‌‌کند. برای مثال استفاده از عباراتی نظیر: این محصول خیلی برای من کاربردی ندارد، قیمت زیادی دارد، من به آن نیاز ندارم.

برای رسیدگی به ایرادات مشتری درباره ارزش‌‌ها، با استفاده از سؤالات پیامد و بازده در مدل فروش اسپین نیازهای خریدار را بپرورانید. و تمایل برای کسب راه حل ایجاد کنید. نکته‌‌ی بسیار مهم این است که نیازهای خریدار را از نیاز پنهان به نیازهای آشکار تبدیل کنید.

ایراد به قابلیت‌ها

ایراد به قابلیت‌‌ها، جایی که خریدار، ارزش راه‌‌حل یک مشکل را می‌‌داند، اما به قابلیت‌‌ها، ظرفیت و راستی فروشنده، سازمان فروشنده و یا محصول و خدمات به فروش رسیده شک می‌‌کند. برای مثال: من فکر نمی‌‌کنم شما از کسب‌‌وکار ما اطلاع داشته باشید، من مطمئنم آنگونه که شما ادعا می‌‌کنید آسان نیست.

دو نوع ایراد به قابلیت‌‌ها وجود دارد که هریک مستلزم استراتژی مختلفی است:

  • ایراد به قابلیت/عدم توانایی: زمانیکه شما قابلیت برآورده کردن یک نیاز را ندارید. نیازی که برای خریدار بسیار مهم و باارزش است.

برای رسیدگی ایرادات مشتری از نوع قابلیت/عدم توانایی اول باید اعتراف کنید که شما نمی‌‌توانید نیاز را برآورده کنید. سپس با استفاده از سؤالات بازده و بیان منافع بر اهمیت نیازهایی که شما می‌‌توانید برآورده کنید، مجدداً تأکید کنید.

  • ایراد به قابلیت/توانایی: زمانیکه شما قابلیتی دارید، اما خریدار متوجه آن نمی‌‌شود.

برای رسیدگی به این ایرادات مشتری از نوع قابلیت/توانایی ابتدا اذعان کنید که نگرانی او منطقی است. سپس نشان دهید که چگونه می‌‌توانید این قابلیت را ارائه دهید و در نهایت با نشان دادن مدارک ثابت کنید که می‌‌توانید نیازها را برآورده کنید.

چگونه ایراد واقعی مشتری را پیدا کنیم؟ تکنیک پوست کندن پیاز

بعضی از اوقات ایرادات واقعی نیستند. زیرا مردم از تعهد دادن می‌‌ترسند. همچنین ما گاهی اوقات از خرید خود پیشمان می‌‌شویم. مثلاً وقتی محصولی را خریده‌‌ایم در مغازه‌‌های دیگر محصولات مشابه را بررسی می‌‌کنیم و از خود می‌‌پرسیم آیا بهتر نبود این را می‌‌خریدم؟ پس بهترین راه برای مشتری این است که هیچ تعهدی ایجاد نکند و با ایرادات غیرواقعی که فقط یک بهانه است، از تعهد فرار کند. حتی اگر واقعاً نیاز به آن داشته باشد.

دلیل دیگر غیرواقعی بودن ایرادات این است که افراد ترجیح می‌‌دهند که ایراد اصلی و واقعی خود را در جیب خود پنهان کنند و دلیل‌‌های دیگری بیاورند. زیرا می‌‌ترسند که اگر ایراد واقعی را همان اول بگویند و شما قادر به حل آن باشید، دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشید و متعهد به خرید شوید. پس دلیل اصلی را به شما نمی گویند.

یکی از متداول‌‌ترین ایرادات، قیمت است، آیا قیمت یک ایراد واقعی است؟ به نظر ما نیست. احتمالاً فرد فکر می‌‌کند که این محصول واقعاً نمی‌‌تواند مشکلش را حل کند، برای همین گران بودن رو بهانه می‌‌کند.

تکنیک پوست کندن پیاز

چطور می‌‌شود ایراد واقعی را پیدا کرد؟ ما یک تکنیکی داریم به اسم پوست کندن پیاز، که از چنین جمله ای استفاده می کنه:

“جدا از این ایراد، آیا دلیل دیگری وجود دارد که خرید نمی‌‌کنید؟ اگر بتوانم برای مشکل قیمت یک راه حل پیدا کنیم، آیا خرید می‌‌کنید؟ در کنار قیمت (که ما هم قبول داریم کمی بالاست) آیا دلیل دیگری وجود دارد که باعث شده در خرید تعلل کنید؟”

و اگر مشتری بگوید، واقعاً مسئله قیمت است، موضوع رسیدگی به ایرادات مشتری شما مشخص می‌شود.

اما در ۹۰ درصد مواقع مشتری سفره دلش را باز می‌‌کند و می‌‌گوید: واقعیت اینه که من به خدمات پس از فروش شما اعتماد ندارم. یا اینکه فکر می‌‌کنم یادگیری این نرم‌‌افزار بسیار سخت است. 

رسیدگی به ایرادات مشتری-تکنیک پوست کندن پیاز

در واقع شما با گفتن جمله “اگر من مشکل قیمت را حل کنم آیا خرید می‌‌کنید؟” فرد را مجبور می‌‌کنید که دلیل اصلی را بگوید. چون اگر مشکل قیمت را واقعاً حل کنیم، فرد متعهد می‌‌شود که خرید کنید، درحالی‌‌که دلیل اصلی دیگری برای خرید نکردن داشته است.

این کار را باید پیوسته تکرار کنید، چون ممکن است مشتری، دفعه دوم نیز ایراد واقعی‌‌اش را نگوید. معمولاً آخرین ایراد، واقعی ترین ایراد است، پس باید به آن برسید و زمان رسیدگی به ایرادات مشتری باید صرف موارد واقعی شود. پس هر وقت با ایراد مواجه شدید از تکنیک پوست کندن پیاز استفاده کنید.

چگونه به ایرادات مشتری رسیدگی کنیم؟

پس از اینکه ایراد واقعی مشتری را شناسایی کردید، حالا نوبت رسیدگی به ایرادات مشتری می‌رسد. که در زیر به بعضی از این تکنیک‌اشاره می‌کنیم:

تکنیک Feel, Felt, Found

وقتی ایراد واقعی مشتری را متوجه شدید، اگر چیزی هست که می‌‌توانید به آن رسیدگی کنید، ممکن است یک جواب و راه‌‌حل خاص برایش داشته باشید، برای مثال اگر مشتری بگوید که یادگیری این نرم افزار ممکن است سخت باشد، شما می توانید بگوید: ما یک دوره آموزشی رایگان یک ساعته ارائه می‌‌دهیم، که می‌‌توانید نرم افزار را یاد بگیرید.

اما در موارد عمومی و مواردی که با یک ایرادی برای اولین بار برخورد می‌‌کنید، می‌‌توانید از یک تکنیک عالی به نام Feel, Felt, Found استفاده کنید:

تکنیک Feel, Felt, Found، نسخه اول شخص

نسخه اول شخص تکنیک Feel, Felt, Found به این ترتیب است:

“من می دانم چه حسی دارید. من هم همین حس رو داشتم، اما بعداً فهمیدم …”.

تصور کنید فروشنده آژانس مسافرتی هستید و می‌‌خواهید یک تور هند به مشتری بفروشید. اگر مشتری بگوید، من جاهای شلوغ را دوست ندارم، چطور می‌‌توانید به این ایراد رسیدگی کنید. می‌‌توانید به او بگویید: “اشتباه می کنید، اینطور نیست!” ولی این جمله جواب نمی دهد. جواب بهتر این است:

“من می‌‌دانم شما چه حسی دارید، چون من هم قبل از سفر به هند چنین حسی داشتم. و تصویر احاطه‌‌شدن در بین آدم‌‌های غریبه زیاد، در ذهنم بود. اما وقتی به آنجا رفتم، دیدم فضاهای زیبای وسیعی، نظیر دشت و مسیرهای ساحلی در هند وجود دارد. بیا این عکس‌‌ها را نگاه کن که خودم در سفر قبلی گرفتم. علاوه بر این در شهرهای شلوغ هم مردم آنقدر گرم و مهمان‌‌نواز هستند که شلوغی اصلاً شما را اذیت نخواهد کرد.”.

وقتی به فرد می‌‌گویید، من می دانم شما چه حسی دارید، من هم همین حس را داشتم، او احساس می کند که شما درکش می‌‌کنید و راحت‌‌تر به شما اعتماد می کند و وقتی اعتماد کرد، می‌‌گویید اما اون چیزی که تجربه کردم کاملاً متفاوت بود و نظرش را عوض می‌‌کنید. بعد هم با یک سری مدرک حرفتان را ثابت می‌‌کنید.

تکنیک Feel, Felt, Found، نسخه سوم شخص

یک نسخه دیگر این روش، نسخه شخص ثالث یا سوم شخص است است. چون گاهی اوقات شما ممکن است، استفاده از آن محصول یا خدمت را تجربه نکرده باشید، ولی یک مشتری دیگر تجربه کرده باشد. نسخه سوم شخص به این شکل است:

“من می دانم چه حسی دارید. و افراد زیادی هم چنین حسی را داشتند. اما اون چیزی که همیشه فهمیدند این بود که…”

مثلاً اگر مشتری بگوید، این ماشین کمی گران است. شما می‌‌توانید بگویید:

” افراد زیادی فکر می‌‌کنند که این ماشین گران است. اما وقتی ماشین را می‌‌خرند و استفاده می‌‌کنند. اعتراف می‌‌کنند که به خاطر صرفه جویی‌‌های خرید لوازم یدک، و کم‌‌مصرف بودن بنزین و همچنین لذتی که از رانندگی با آن بردند، ارزش این قیمت را داشته است. اینجا هم یک سری از خریداران این محصول هست، که اگر خواستید می‌‌توانید با آن‌‌ها صحبت کنید.”

گاهی اوقات نسخه اول شخص جواب می‌‌دهد، چون شما واقعاً تجربه‌‌اش کرده‌‌اید. و گاهی اوقات نسخه سوم شخص، چون شما می‌‌گویید تعداد زیادی از افراد این تجربه را داشته‌‌اند و این لیست این افراد، و همچنین ویدئوهایی که در مورد تجربه‌‌شان صحبت کرده‌‌اند. و اگر ویژگی‌‌ها و شرایط فردی که در ویدئو صحبت کرده، مشابه مشتری باشد، اثر بسیار زیادی خواهد گذاشت.

آماده بودن درباره ایرادات مشتری

بهتر است در مورد ایرادات اصلی و متداول آماده باشید و لیستی از آن‌‌ها تهیه کنید. معمولاً ۵ تا ۶ ایراد، ۹۹% از ایرادات را به خود اختصاص می‌‌دهند. بهتر است برای شیوه رسیدگی به این ایرادات روش و سناریوی مذاکره داشته باشید. شما از روش پوست کندن پیاز برای پیدا کردن ایراد واقعی و از روش Feel, Felt, Found برای رسیدگی به ایرادات مشتری استفاده می کنید.

بهتر است به جای بداهه‌‌گویی، دقیقاً ایرادات مشتری را با لیست خود تطبیق دهید و سناریو رسیدگی به آن ایراد را از قبل با خود داشته باشید. فروش یک مهارت است نه یک استعداد، پس فروشنده های موفق بداهه‌‌گو نیستند. بلکه از قبل برنامه‌‌ریزی می‌‌کنند، و تمام پاسخ‌‌ها را از قبل آماده کرده‌‌اند. اگر همه چیز را از قبل برنامه‌‌ریزی کرده باشید، می‌‌توانید روی ارتباط با مشتری، سؤال پرسیدن و گوش دادن تمرکز کنید. زیرا همه ابزارها را همین الان در دستتان دارید.

پس یک فروشنده معمولی نباشید. بلکه مثل یک فروشنده حرفه‌‌ای باشید که همه چیز را از قبل برنامه‌‌ریزی کرده است. لیست ۶ ایراد متداول و نحوه رسیدگی به آن، سؤالات باز، ویژگی‌‌ها و منافع و حتی جمله مورد علاقه‌‌تان برای قطعی کردن فروش را از قبل آماده کرده باشید.

 

غلبه بر ایراد "خیلی گران است"

قیمت، متداول‌‌ترین ایرادی است که توسط مشتری مطرح می‌‌شود و همان‌‌طور که در تکنیک پوست کندن پیاز توضیح دادیم، معمولاً دلیل واقعی نیست. معمولاً دلیل اصلی این است که شما نیازی را برای مشتری ایجاد نکرده‌‌اید.

این یکی از مهم‌‌ترین مشکلات فروشنده‌‌هاست. فروشندگان همیشه می‌‌گویند که خوب اگر قیمت این بنز اندازه قیمت پژو بود، خوب خیلی راحت می توانستیم بفروشیم. اما مسئله این هست که کسی که بنز می‌‌خرد، به قیمت حساسیت ندارد. شما باید به دنبال دلایلی باشید که مشتری بنز را نسبت به بی ام و ترجیح می‌‌دهد. قیمت عامل اصلی تأثیر‌‌گذار در تصمیم‌‌گیری خرید نیست.

پس اگر مشتری به شما گفت قیمت بالاست، اول اینکه در ذهن خود بگویید، قطعاً این نیست. و از تکنیک پوست کندن پیاز استفاده کنید، تا دلیل اصلی را پیدا کنید. اما بیایید فرض کنید که دلیل عدم خرید واقعاً قیمت است. حالا چگونه به ایراد قیمت رسیدگی کنیم؟

مشتری الان پول ندارد یا با کلاً با قیمت مشکل دارد؟

اولین چیزی که باید بفهمید این است که آیا فرد الان پول ندارد یا اینکه قیمت محصول را نمی‌‌تواند توجیه کند؟ این دو کاملاً متفاوت هستند. اگر فرد الان پول ندارد، می‌‌توانید برایش شرایط پرداخت بگذارید. اما اگر برای قیمتش توجیه نشده، کاملاً قضیه فرق می‌‌کند.

مشکل، قیمت محصول است یا قیمت ما؟

دومین چیزی که باید بفهمید این است که آیا مسئله قیمت است یا قیمت ما؟ اگر فرد بگوید من این توان را ندارم که برای یک دوربین دیجیتال ۹۰۰ دلار پرداخت کنم، نسبت به اینکه بگوید دوربین شما نسبت به دوربین‌‌های دیگر گران‌‌تر است، قضیه کاملاً متفاوتی است.

آیا محصول ما باعث صرفه‌جویی برای مشتری می‌شود؟

نکته بعدی این است که آیا این خرید باعث می‌‌شود که در مخارج مشتری صرفه‌‌جویی شود؟ بهتر است سناریویی را برای مذاکره در مورد صرفه‌‌جویی داشته باشید. مثلاً: اگر شما بتوانید با استفاده از این نرم‌‌افزار مدیریت ارتباط با مشتری، فقط یک دستگاه پرینتر بیشتر بفروشید، هزینه‌‌اش جبران خواهد شد. با خرید این دستگاه قهوه ساز، ۶۰ درصد از هزینه خرید قهوه آماده شما کم خواهد شد.

قیمت درازای استفاده

یک راه دیگر، مطرح کردن قیمت در ازای استفاده است. مثلاً هزینه به ازای هر نفر. مثلاً این دوره آموزشی که برای ۲۰ نفر برگزار می‌‌شود. هزینه‌‌اش به ازای هر نفر ۱۰۰۰۰۰ تومان خواهد بود. هزینه به ازای هر روز، مبلغ ۱۰ میلیون تومانی که برای اشتراک یک ساله این نرم افزار می‌‌پردازید به ازای هر روز ۲۷ هزارتومان برای شما هزینه دارد.

خدمات رایگان و آزمایشی

یک راه دیگر دادن خدمات رایگان و آزمایشی است. شما اگر یکبار استفاده کنید، قطعاً کیفیت و منافعش را درک خواهید کرد. مثلاً می توانید یک نسخه رایگان یک ماهه از نرم افزار ارائه بدهید. یا اینکه بگویید بیا یک دور با این ماشین بزن!

مذاکره برای تخفیف

اما آخرین راهی که بعد از آزمون کردن همه این روش ها می‌‌توانید انجام دهید، مذاکره برای کاهش قیمت و تخفیف است. می‌‌توانید فقط برای اینکه به مشتری احترام بگذارید یا تو غرورش نزده باشید، مقدار خیلی کمی تخفیف بدهید. اما حواستان باشد، تخفیف آخرین روشی است که باید از آن استفاده کنید. 

تصور کنید که از روش پوست کندن پیاز استفاده نکرده‌‌اید، و اصلا مشکل مشتری قیمت نیست، ولی می‌‌خواهید به او تخفیف بدهید. پس این کار شما بیهوده بوده و فقط ارزش محصولتان رو پایین آورده‌‌اید.

Twitter
LinkedIn
Email
Telegram
WhatsApp
Facebook

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *