اصول متقاعدسازی مشتری

اصول متقاعدسازی مشتری

محققین بیش از ۶۰ سال، عواملی که در بله گفتن ما به درخواست دیگران تأثیر دارد و اصول متقاعدسازی مشتری را بررسی کرده‌اند. و بی‌شک علمی پشت چگونگی متقاعدسازی مشتری، وجود دارد که یافته‌های آن می‌تواند حیرت‌آور باشد.

رابرت چالدینی (Robert Cialdini) در کتاب نفوذ: روانشناسی متقاعدسازی (Influence: The Psychology of Persuasion) نتایج تحقیقات گسترده در زمینه متقاعدسازی دیگران را با مخاطب به اشتراک می‌گذارد. و به ۶ اصول متقاعدسازی دیگران اشاره می‌کند.

به نظر می‌رسد مشتری هنگام تصمیم‌گیری، همه اطلاعات موجود را بررسی می‌کند، تا به تفکر خود جهت بدهد. اما اغلب واقعیت چیز دیگری است. در دنیای پرمشغله‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، مشتری برای تصمیم‌گیری، بیش از پیش به مبان‌برها و قوانین سرانگشتی نیاز دارد.

تحقیقات نشان داده است که ۶ میان‌بر جهانی و اصول متقاعدسازی مشتری وجود دارد که به رفتار انسان جهت می‌دهد:

  1. عمل متقابل (Reciprocity)
  2. کمیابی (Scarcity)
  3. نفوذ (Authority)
  4. پایبندی (Consistency)
  5. علاقه‌مندی (Liking)
  6. اجماع عمومی (Consensus)

شناخت این میان‌برها و استفاده از آن‌ها به شکل اخلاقی، شانس متقاعدسازی مشتری و بله گفتن به درخواست ما را بالا می‌برد. بیایید به اصول متقاعدسازی مشتری نگاهی بیندازیم:

اولین اصل متقاعدسازی مشتری: عمل متقابل

اولین اصل متقاعدسازی مشتری، عمل تقابل است. اگر بخواهیم ساده بگوییم، افراد وقتی یک رفتار، هدیه یا خدمتی را دریافت می‌کنند، خود را ملزم می‌کنند که متقابلاً آن را جبران کنند. اگر دوستی شما را به میهمانی خود دعوت کند، شما نیز مجبور می‌شوید که او را به میهمانی بعدی خود دعوت کنید. اگر برای همکار خود کاری انجام دهید، او نیز ملزم می‌شود که کمک شما را جبران کند. در چارچوب وظایف اجتماعی، ما به کسی که به او مدیون هستیم، احتمال بیشتری دارد که بله بگوییم.

یکی از بهترین نمودهای اصل عمل متقابل، در تحقیقی بود که بر روی رستوران‌ها انجام شد. در این تحقیق از پاسخ‌دهندگان پرسیده شد که اگر هنگام دریافت صورتحساب از پیشخدمت هدیه کوچکی مثل یک آب‌نبات نعنایی دریافت کنید، آیا بر روی انعامی که می‌خواهید به او بدهید، تأثیر خواهد داشت؟ اکثر افراد گفتند خیر. اما مشاهدات دنیای واقعی چیز دیگری را نشان داد. دادن یک آب‌نبات نعنایی مقدار انعام را ۳ درصد افزایش داد. هنگامی‌که هدیه را دو برابر کردند، یعنی دو آب‌نبات، میزان انعام بیش از چهار برابر رشد کرد، یعنی ۱۴ درصد رشد. در حالت سوم پیش‌خدمت یک آب‌نبات می‌دهد، بعد به سمت پوز می‌رود تا کارت را بکشد، و هنگام برگشت می‌گوید، چون شما انسان‌های نازنینی هستید من یک آب‌نبات اضافه به شما می‌دهم. با این کار انعام سر به فلک کشید و ۲۳ درصد رشد کرد. دلیل این افزایش، مقدار انعام نبود، بلکه چگونگی دادن آن بود.

یکی از مهمترین ارکان روش فروش چالشگر نیز آموزش به منظور متمایز شدن است، که درواقع شما ایده و مفهوم جدیدی را به مشتری یاد می‌دهید و این آموزش مشتری را وادار به عمل متقابل می‌کند.

پس کلید استفاده از اصل عمل متقابل در متقاعدسازی مشتری، این است که اول شما پیش‌قدم شوید و به صورت شخصی و غیرمنتظره چیزی ارائه دهید.

دومین اصل: کمیابی

دومین اصل متقاعدسازی متقاعدسازی، کمیابی است. مردم از چیزهایی که کمتر وجود دارد، بیشتر می‌خواهند. وقتی بریتیش ایرویز در سال ۲۰۰۳ اعلام کرد که ۲ پرواز روزانه مسیر لندن نیویورک با هواپیمای کونکورد به دلیل غیراقتصادی بودن، دیگر انجام نخواهد شد، از روز بعد فروش این پرواز به شدت افزایش یافت. هیچ چیز درباره این پرواز کونکورد تغییر نکرده بود، نه سرعت آن افزایش یافته بود نه خدمات آن بهتر شده بود و نه قیمت آن کاهش یافته بود. فقط به دلیل کمیاب شدن، مردم آن را بیشتر خواستند.

هنگام متقاعدسازی مشتری بوسیله اصل کمیابی، فقط کافی نیست که در مورد منافعی که بدست می‌آورد صحبت کنید، بلکه باید بگویید که چه چیزی پیشنهاد شما را منحصربفرد می‌کند و  اگر پیشنهاد شما را در نظر نگیرد، چه چیزی را از دست خواهد داد.

سومین اصل متقاعدسازی مشتری: نفوذ

سومین اصل مقاعدسازی مشتری، اصل نفوذ است. مردم از متخصصین معتبر و مطلع پیروی می‌کنند. مثلاً بیماران تمرین‌های بدنی یک فیزیوتراپ را درصورتیکه یک مدرک تخصصی مشاوره داشته باشد، جدی‌تر دنبال می‌کنند. مردم به یک پارکبان با یونیفرم رسمی در مقایسه با یک شخص با لباس معمولی، با رضایت بیشتری پول می‌دهند.

علم ثابت کرده است که شما باید به دیگران نشان دهید که یک متخصص معتبر و مطلع هستید، تا بر روی آن‌ها تأثیر بگذارید.

البته این ممکن است مشکل ایجاد کند. شما نمی‌توانید جلوی مشتری همش از خودتان تعریف کنید، اما می‌توانید کسی را داشته باشید که این کار را برای شما انجام دهد. علم ثابت کرده است که برای مردم مهم نیست که آن شخص با شما ارتباطی داشته باشد یا اینکه از این معرفی بهره‌ای می‌برد یا نه.

یک گروه مشاوران املاک یک مسئول رسیدگی به درخواست‌ها استخدام کرد که قبل از انتقال تماس به مشاور مربوطه، درباره سوابق و تخصص او نکاتی را متذکر می‌شد. مثلاَ به مشتری که قصد خرید خانه داشت می‌گفت: اجازه بدهید شما را به ساندارا وصل کنم که ۱۵ سال در مشاوره خرید املاک این منطقه تخصص دارد. یا به شخصی که قصد فروش خانه داشت می‌گفت: بهتره با مدیر فروشمان، پیتر صحبت کنید که ۲۰ سال در فروش املاک این منطقه تجربه دارد. 

این روش معرفی متخصص باعث شد قرارهای ملاقات ۲۰ درصد و قراردادهای امضا‌شده ۱۵ درصد افزایش یابد. یک تغییر کوچک بوسیله علم متقاعدسازی که اخلاقی و کم‌هزینه بود، اثر بزرگی ایجاد کرد.

چهارمین اصل: پایبندی

چهارمین اصل متقاعدسازی مشتری، پایبندی است. مردم به کارهایی که قبلاَ انجام داده‌اند و چیزهایی که گفته‌اند، پایبند می‌مانند. برای فعال کردن پایبندی، شما باید یک تعهد اولیه کوچک ایجاد کنید.

در یک پژوهش معروف، محققان به نتیجه رسیدند که اهالی یک محله، علاقه‌ای به نصب تابلو امن برانید در مقابل خانه‌شان ندارند، اما در محله مشابه دیگر، افراد ۴ برابر بیشتر تمایل داشتند که این تابلو را در مقابل خانه‌شان نصب کنند. چرا؟ چون ۱۰ روز پیش به آن‌ها یک برچسب کوچک امن برانید داده شده بود و آنها متقاعد شده بودند که آنرا روی شیشه پنجره خانه‌شان بچسبانند. این برچسب کوچک تعهد اولیه‌ای را ایجاد کرد که منجر به ۴۰۰ درصد افزایش در مشارکت در این کمپین شد.

پس وقتی می‌خواهید بوسیله اصل پایبندی، مشتری را متقاعد کنید، به دنبال تعهدهای داوطلبانه، فعال و عمومی باشید. و بهتر است این تعهدها به صورت مکتوب گرفته شود. نتایج یک تحقیق در یک مرکز درمانی نشان داد که با دادن یک کارت به بیمار که وقت ملاقات بر روی آن نوشته شده بود، کنسلی وقت‌های ملاقات ۱۸ درصد کاهش می‌یابد.

پنجمین اصل متقاعدسازی مشتری: علاقه‌مندی

پنجمین اصل متقاعدسازی مشتری علاقه‌مندی است. مردم ترجیح می‌دهند به کسی که دوستش دارند، بله بگویند. اما چه چیزی باعث می‌شود که یک شخص، به شخص دیگری علاقه‌مند شود؟ بر اساس علم متقاعدسازی، ۳ عامل مهم وجود دارد:

  1. ما افرادی را دوست داریم که شبیه ما هستند.
  2. ما افرادی را دوست داریم که از ما تعریف می‌کنند.
  3. ما افرادی را دوست داریم که با ما در رسیدن به یک هدف مشترک همکاری می‌کنند.

با بیشتر شدن تعاملات آنلاین ما، این سؤال پیش می‌آید که چطور می‌توان از این عوامل در مذاکره‌های آنلاین به طور مؤثر استفاده کرد.

در پژوهشی که بر روی دانشجویان MBA دو مدرسه کسب‌وکار مشهور انجام شد، به یک گروه گفته شد که زمان مساوی پول است، سریع سر اصل مطلب (تجارت) روید. در این گروه ۵۵ درصد به توافق در معامله رسیدند. به گروه دوم گفته شد، قبل از شروع مذاکره، تبادل اطلاعات شخصی با مشتری داشته باشید و به دنبال مشابهت‌ها و وجوه مشترک با مشتری باشید. در این گروه ۹۰ درصد، به توافق در معامله رسیدند.

در اولین مرحله فرایند فروش ارتباطی، یعنی ایجاد ارتباط با مشتری، یکی از مهم‌ترین کارهایی که باید انجام دهید، دوست داشته شدن توسط مشتری است. اگر مشتری شما را دوست داشته باشد، حتی اگر محصول شما کاملاً مطابق با نیازهایش نباشد، باز هم شانس فروش دارید.

پس به منظور بهره‌برداری مؤثر از اصل علاقه‌مندی، به دنبال وجوه تشابه و مشترک خود با مخاطب باشید و قبل از تجارت، به شکل واقعی از او تعریف کنید.

ششمین اصل: اجماع عمومی

ششمین اصل متقاعدسازی مشتری، اجماع عمومی است. مردم برای تصمیم‌گیری درباره کارهای خود، به کارهای دیگران نگاه می‌کنند. احتمالاً دیده‌اید که هتل‌ها یک کارت کوچک در سرویس بهداشتی اتاق قرار می‌دهند، که هدفش وادار کردن شما به استفاده مجدد از حوله‌ها است. بسیاری از هتل‌ها توجه میهمان را با ذکر تأثیر استفاده مجدد از حوله‌ها بر حفاظت زیست‌محیطی، جلب می‌کنند. این استراتژی منجر شد ۳۵ درصد از میهمانان، از حوله‌های خود مجدداً استفاده کنند. اما روش دیگری وجود دارد که بوسیله آن ۹۰ درصد از میهمانانی که بیش از ۴ شب در هتل اقامت داشتند، حوله‌های خود را مجدداً استفاده کردند.

به کمک درسهایی که از اصل اجماع عمومی گرفتیم، می‌توان این اطلاعات را بر روی کارت‌ها نوشت: ۷۵ درصد از میهمانان ما از حوله‌های خود مجدداً استفاده می‌کنند، لطفاً شما هم همین کار را انجام دهید. با انجام این کار استفاده مجدد از حوله ۲۶ درصد افزایش یافت.

ممکن است فکر کنید این نوشته، هیچ تأثیری روی رفتار شما نخواهد داشت. اما نتایج تحقیقات نشان داده که تغییر فقط یک کلمه بر روی کارت، درباره کاری که میهمانان قبلی انجام داده‌اند، یعنی یک پیام مؤثر مشخص، منجر به ۳۳ % افزایش استفاده مجدد می‌شود.

پس علم به ما می‌گوید که به جای اتکا بر توانایی‌های خودمان در متقاعدسازی مشتری، می‌توانیم به کارهایی که دیگران انجام داده‌اند اشاره کنیم، خصوصاً کسانی که بیشتر شبیه مخاطب ما هستند.

خوب این ۶ اصل متقاعد سازی علمی و معتبری بود که کوچک، کاربردی و کم‌هزینه هستند، اما تغییرات بزرگی در توانایی شما در متقاعدسازی مشتری به شکل کاملاً اخلاقی، ایجاد می‌کنند.

Twitter
LinkedIn
Email
Telegram
WhatsApp
Facebook

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *